البسيط : [في الانكليزية] Extended ، simple ، prosodic metre ـ [في الفرنسية] Etendu ، metre prosodique ، simple
في اللغة بمعنى المبسوط أي المنشور كالأرض الواسعة. وفي الاصطلاح يطلق على معان. منها ما هو مصطلح أهل العروض أعني بحرا من البحور المختصّة بالعرب وهو مستفعلن فاعلن مستفعلن فاعلن مرّتين ، ويستعمل مخبون
__________________
آتشي / هوائي / آبي / خاكى ا / ب / ج / د هـ / و/ ز / ح ط / ي / ك / ل م / ن / س / ع ف ص / ق / ر / ش ت / ث / خ / ذ ض / ظ / غ مرفوع / منصوب / مكسور / مجزوم طالب دال است وقس على هذا باقي الحروف پس حاصل بسط غريزي محمد ن ن است چرا كه براى ميم او كه آتشي است در درجه چهارم ن آورديم كه هوائيست در درجه چهارم وهمچنين براى ميم دوم. اما حا ودال او خاكى اند وليكن اين تعريف بعضي ائمه متقدمين است. ونيز درين رساله در جائي ديگر واقع شده كه بسط غريزي ج ل ب ا ل ق ل وب چنين باشد د ك ا ب ك ر ك هـ ا وبسط غريزي بغايت معتبر است ومعمول ائمه اين فن است. پنجم بسط ترفع وآن عبارتست از ارتفاع حروف مطلوب وآن سه قسم است عددي وحرفي وطبيعي. اما بسط ترفع عددي عبارتست از ارتفاع حروف مطلوب بجهت اعدادي كه قائم است بديشان از اعداد ابجدي چنانچه عدد هريك از آن حروف اگر در درجه آحاد باشد بعشرات برند واگر در درجه عشرات بود بمئات برند واگر به درجه مئات باشد به الوف برند پس بسط ترفع عددي محمد ت ف ت م است چه ميم كه ٤٠ عدد دارد چون در درجه عشرات است بمئات برديم ٤٠٠ شد حرف ساختيم ت شد باز حاي محمد كه از آحاد است بعشرات برديم ٨٠ شد وازو ف حاصل شد باز از ميم دوم ت گرفتيم واز دال م گرفتيم چرا كه در آحاد است وعدد او چهار وچهار عشرة چهل باشد وحرفش ميم. اما بسط ترفع حرفي عبارتست از ارتفاع هريك از حروف ابجدي بحرف ما بعد كه فاضلتر است مثلا در محمد به جاى ميم اوّل او ن بياوريم چرا كه فاضلتر ميم نون است وهمچنين براى حا ط بياورديم وبراى ميم دوم ن وبراى دال هـ بياورديم پس جميع حروف مستحصله باين بسط ن ط ن هـ باشد. اما بسط ترفع طبيعي عبارتست از ارتفاع حروف بحسب طبيعت چنانكه حرف خاكى را مبدل كنند بحرف آبي وآبي را بحرف هوائي وهوائي را به آتشى وآتشي را بحال خود دارند چرا كه او بالاترين حروفست وازو ترقي ممكن نيست مثلا در محمد ميم كه آتشي است بحال خود گذاشتيم وبه جاى حاي او كه خاكيست ز گرفتيم وميم ديگر را نيز بحال خود گذاشتيم وبراى دال ج گرفتيم پس حاصل شد اين دو حرف ز ج. ششم بسط تجميع است وآن عبارتست از جمع نمودن هريك از حروف طالب با حروف مطلوب وتحصيل كردن حروف از هر اجتماعي مثلا محمد طالب وجعفر مطلوب نوشتيم بدين نوع م ح م د* ج ع ف ر پس ميم محمد را كه چهل بود با جيم جعفر جمع نموديم ٤٣ شد وهمان ج م حاصل شد بعد از ان حاي محمد را با عين جعفر جمع كرديم ٧٨ شد حروفش ح ع شد پس ميم دوم با فا جمع نموديم ١٢٠ شد حروفش ق ك شد پس دال را با را جمع كرديم ٢٠٤ شد حروفش همان د ر ميشود پس حروف مستحصله ازين عمل ج م ح ع ق ك د ر ميشود. هفتم بسط تضارب است وآن عبارتست از ضرب نمودن هريك از حروف طالب در حروف مطلوب وتحصيل نمودن حرف از حاصل الضرب مثلا خواستيم محمد را كه طالب است با جعفر كه مطلوب است بسط تضارب كنيم پس اعداد ميم كه ٤٠ است در اعداد جيم كه سه است ضرب كرديم ١٢٠ حاصل شد حروفش ك ق شد باز حاي محمد را در عين جعفر ضرب كرديم ٥٦٠ حاصل شد حروفش س ث باز ميم را در فا ضرب كرديم ٣٢٠٠ شد حروفش ر غ غ غ شد پس دال را در را ضرب ـ