در معراج محال شمردن خرق والتيام در عوالم افلاك است ، پس چگونه پيغمبر صلىاللهعليهوآله با بدن عنصرى اش به سماوات بلكه ما فوق آن صاعد مى شود با اين كه امتداد بسيار است؟!
پس بنا به مستفاد از خبر مروى در احتجاج از امير المؤمنين عليهالسلام درباره ذكر پيغمبر صلىاللهعليهوآله فرمود : سير داده وبرده شد آن حضرت از مسجد حرام تا مسجد اقصى سيرگاه ومسير يك ماه ، وعروج داده شد به او در ملكوت سماوات مسيره پنجاه هزار سال در كمتر از ثلث شبى تا كه به ساق عرش منتهى گشت (١).
وآن موافق است آيه [اى] را كه در سوره معارج است : (تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ [خَمْسِينَ] أَلْفَ سَنَةٍ) (٢) يعنى بالا مى روند ملائكه وروح به سوى او در روزى كه مقدار آن پنجاه هزار سال باشد.
وبراى اين استبعادات ، جمعى ملتزم شدند به عدم جسمانى بودن معراج حتى اعرابى شان (محيى الدين) گفت : عنصر خاكى اش را در كره خاك وآبى اش را در كره آب وهوايى اش را در كره هوا وآتشى اش را در كره آتش انداخت وبا روحش بالا رفت.
وبه تحقيق اين قائل از امثال آن معراج روحانى براى نفس خودش هزاران هزار را ثابت كرد.
وشايد متوهمى درستى اين اعتقاد را از بعضى نسخه هاى دعاى ندبه چنانچه در زاد المعاد است آن جا كه گفت : «عَرَجْتَ بِروحِهِ» (به معراجش بردى با روحش) توهم كند (٣) ، واما انصاف اين كه قائل شدن به معراج نبى ، يك مرتبه يا دو مرتبه از اين قبيل واثبات آن هزاران هزار مرتبه براى اعرابى بلكه براى هر خوابنده بنا به آنچه خداى تعالى فرمود : (اللَّـهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا) (٤) ـ بلكه نماز [كه] معراج مؤمن است هر روز پنج مرتبه ـ دور از مروت ومقرون به اعتساف وكج رفتارى است.
وامام استبعادات ، ما دامى كه به حد استحاله عقليّه نرسيده است پس مانع نيست ، وچنان كه معتقد ما در ممعاد اين كه آن جسمانى است وثواب وعقاب در قيامت بر همين
__________________ ـ
١. الاحتجاج ، ج ١ ، ص ٣٢٧ ؛ بحار الأنوار ، ج ٣٢٠ ، ح ١٦.
٢. سوره معارج ، آيه ٤.
٣. زاد المعاد ، (سنگى) ، علامه مجلسى ص ٤٥١.
٤. سوره زمر ، آيه ٤٢.