كرد به حبس او بنا به آنچه در حياة الحيوان (نام كتاب) در احوال معتصم نوشته شده (١).
ودر همان كتاب است اين كه : احمد در ضمن مذاكرات ومناظراتش گفت :
|
اگر آيهاى از قرآن بياوريد هر آينه اجابت مىكنم شما را وقولتان را اختيار مىنمايم وبه حدوث آن قائل مىشوم (٢). |
شارح مىگويد : واز آنچه تعجّب از آن به نهايت مىرسد اين كه مثل احمد بن حنبل كه يكى از ائمه اربعه است قناعت مىكند به يك آيه در حدوث قرآن وعلماى حاضر در آن مجلس هم گاهى به كشتنش فتوا مىدهند وگاهى به تازيانه خوردنش حكم مىنمايند ونمىآورند آنچه را كه مىخواهد وبه آن راضى وقانع مىشود ، كاش من در آن مجلس بودمى براى اين كه قطع كنم نزاع وببرّم مادّه زد وخورد را به سبب ذكر آيهاى از آيات قرآن كه در اوايل سوره شعرا فرموده ، أعوذ بالله من الشيطان الرجيم : (وَمَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مِّنَ الرَّحْمَـٰنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ * فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ) (٣) (ونمىآيد بديشان هيچ موعظه وپندى از جانب خداى بخشنده كه تو فرستاده شده است مگر كه باشند از آن روى گردانندگان ، پس به تحقيق تكذيب كردند قرآن را پس به زودى مىآيد برايشان خبرهاى آنچه كه بودند به آن استهزا مىكردند).
پس به درستى كه ذكر در قرآن بر كلام خدا بسيار اطلاق شده چنانچه فرمود : (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ) (٤) (به درستى كه ما فرو فرستاديم بر تو ذكر (قرآن) را وبه درستى كه ما براى آن نگهبانيم) ، وفرمود : (وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ) (٥) (وبه درستى كه آن (قرآن) ذكر است م تو را وقوت را) وغير آنها از آيات.
ومحدث معنايش واضح وآن متجدد وحادث است ، پس وصف كرده قرآن را به حدوث وشايد معرضين وروى كردندگان اعمّاند از اِعراض از اصل خود آن يا وصف آن به حدوث ، پس ايشان تكذيب كردند آن را در اين وصف ، پس آمد به ايشان خبرهاى استهزاكنندگان ومحبوس شد احمد بن حنبل زيادتر از دو سال.
__________________
١. حياة الحيوان ، ح ١ ، ص ٧٣.
٢. همان.
٣. سوره شعرا ، آيات ٥ ـ ٦.
٤. سوره زخرف ، آية ٤٤.