بالجمله ، چون امر مخاض فاطمه ، نزديك شد ، آمد در مسجد الحرام ـ نزد خانه خدا ـ وگفت : «اى پروردگار من! ايمان دارم به تو وتصديق مى نمايم به آنچه تو فرستاده اى به سوى خلق ، از پيامبران وكتاب هايى كه نازل فرموده اى ، وتصديق نمودم به كلام جدّم ابراهيم ، خليل الرحمن ، خدايا! بحقّ آن كسي كه بنا كرد اين خانه را وبحقّ اين مولودى كه در شكم من است ، امر ولادت او را بر من آسان كن».
پس در باز شد وفاطمه داخل خانه شد. فاطمه گفت : ديدم چهار تن از زنان عظيمة الشأن : حواء ، مريم ، آسيه ومادر موسى ، وغير آنها ، از زنان بهشتى ، پس به نحوى كه در موقع ولادت رسول الله صلى الله عليه وآله رفتار نمودند ، در اين مورد هم بجا آوردند. چون متولد شد سجده براى خداى تعالى بجاى آورد وگفت در سجده خود ، شهادتين را وپاره اى از كلمات در امر ولايت خود.
پس سر از سجده برداشته وسلام كرد بر زنان عاليات واحوال پرسى از آنها نمود وآسمان به نور جبين مبين او نورانى شد.
پس يافت طفل خود را پاكيزه وناف بريده. پس مادر او را برداشت واز خانه كعبه ، بيرون آمد.
وَلَدَتهُ في حرم الإله وأمنهِ |
|
والبيت حيثُ فناؤه والمسجدُ |
بيضاءُ طاهرةُ الثياب كريمةٌ |
|
طابَتْ وطابَ وليدُها والممولدُ |
في ليلةٍ غابَت نحوسُ نُجومها |
|
وبَدَتْ مع القمرِ المنيرِ الأسْعُدُ |
ما لُفّ في خِرَقِ القوابلِ مثلُهُ |
|
إلّا ابنُ آمنةَ النبيّ محمّدُ |
صبوحي :
امروز گرفت خانه كعبه شرفْ |
|
از مولد شير حقّ شهنشاه نجفْ |
جز ذات محمّدى نيامد بوجودْ |
|
يكتا گهرى چه ذات حيدر ز صدفْ |