طاهره كردند ، واز خنجر خونريز ودل بى رحم آنان در اين راه قصور وكوتاهى ديده نشد ، وبا همه كوشش پيگيرى كه اين دو سلسله حاكم در ريشه كن كردن شجره طيّبه داشتند ، اين از آنجا كه اين شجره اصلى ثابت داشت ، طبعا فروع آن بآسمان عزّت وشرف مى رسيد ، كه حق تعالى وتقدّس با اعطاى «كوثر» به حبيب خود محمّد مصطفى صلىاللهعليهوآله مقرّر فرموده بود كه كثرت نسل وذرّيه او بدانجا رسد كه : «لا يحصى عددهم ويتّصل إلى يوم القيامة مددهم» (مجمع البيان در تفسير سوره مباركه كوثر).
وبگفته جرجانى «... اى محمّد دل تنگ مكن از آنچه ايشان تو را «أبتر» مى خوانند كه ما تو را كثرتى در عقب ونسل فرزندان بدهيم كه بر زمين هيچ بقعه وخطّه اى نماند ، إلاّ كه آنجا جماعتى از فرزندان تو باشند ، نبينى كه روز طفّ كربلا آن جماعت كافران كه اهل البيت را بكشتند از فرزندان حسين بن علي عليهالسلام جز على زين العابدين كسى ديگر نماند ، خداى تعالى از نسل وى ، تنها عالم را پر كرد» (تفسير گازر ج ١٠ ص ٤٥٩).
عدد علويان هر روز از روز گذشته بيشتر مى شد كه :
إذا مقرم منّا ذرا حدّ نابه |
|
تخمّط فينا ناب آخر مقرم (١) |
ولنعم ما قيل :
أراد الجاحدون ليطفؤوه |
|
ويأبى الله إلاّ أن يتمّه |
كثرت اين ذرّيه از طرفي ، وپراكنده شدن آن در سر تا سر عالم اسلامى از طرف ديگر ، ولزوم حفظ انساب وصله ارحام بمقتضاى «أهل البيت أدرى بما
__________________
(١) از اوس بن حجر.