هو في البيت» نسّابه ها وعلماء واهل نظر از طالبيان را بر آن داشت كه شناسنامه اين ذرّيه طيّبه را با تأليف كتب أنساب وتدوين جرائد وترسيم وتحرير مشجّرات ومبسوطات تا آنجا كه ممكن است وبنحوى جامع ومانع ، فراهم آورند ، تا كسى از سادات وشرفا از قلم ساقط نشود ، ويا افراد مجهول الحال والهويّه اى بنا به مطامع دنياوى ، بى جا وبى دليل خود را بدين نسب وشرف منسوب ومشرّف نسازد ، وخصوصا پس از آنكه در أواخر قرن سوم موضوع نقابت طالبيّين پيش آمد ، و «نقابت» يكى از تشكيلات رسمى مملكتى در حوزه ادارى حكومت شناخته شد ، وبر هر بلدى يكى از محترم ترين طالبيان به نقابت وإشراف بر كليّه طالبيان وأشراف آن بلد ، از طرف نقيب النقباء كه خود او را سلطان وقت معيّن مى كرد ، ورتبه عالى ودر عرض وزارت را در دستگاه دولتى دارا بود منصوب مى شد ، اين كتب انساب وجرائد ومشجّرات همواره مستند كلّيه امور رسمى وادارى راجع به طالبيان بشمار مى رفت ، وهر كه نامش در آن جرائد ومشجّرات ثبت نشده بود «سيّد» و «شريف» شناخته نمى شد ، وبديهى است براى تهيّه آن جرائد ومشجّرات فحص وبحث كامل واستقراء لازم مبذول مى شد.
در جاى جاى متن «المجدى» بسيار سخن از اين جرائد ومشجّرات كه دعاوى نسب بر آن أساس حلّ وفصل مى شد آمده است ، واين رويّه مرضيّه يعنى تأليف كتب انساب علويان ، وتدوين مشجّرات آن ، تا كنون ادامه دارد ، وپس از اين هم دوام خواهد داشت.
وگمان نمى رود كه تأليف چنين مبسوطات ومشجّراتى براى ديگر خاندانها وبيوت عرب يا غير عرب مسلمان (مگر در موارد سلاطين عثمانى يا ديگر