واگر ترتيب مذكور در متن المجدى در نام بردن فرزندانش ترتيب تاريخى ولادت آنها نيز بدانيم ، ومشروط بر اينكه اين فرزندان كلاّ يا بعضا توأم نباشند ، ابو طالب هاشم دومين فرزند ابى الحسن عمرى بشمار مى رود ، وابو طالب هاشم پدر جعفر است كه سند روايت ابن طاوس ره از المجدى بواسطه أو بابى الحسن عمرى منتهى مى شود.
هر كسى درباره عمرى مطلبى مرقوم داشته ، حدّ اقل تأليف چهار كتاب به نامهاى «المجدى» و «الرسائل» و «العيون» و «الشافي» را باو نسبت داده است ، وبفرموده علاّمه طهرانى ره (طبقات ـ النابس ، ص ١٢٨) ابن طاوس كتابى را بنام «مبسوط» ومولى عبد الله افندى از قول منسوب به سيّد تاج الدين بن معيّة ره نيز كتاب ديگرى بنام «المشجّرات» را به عمرى نسبت داده است (وبديهى است كه اين كلمه اخير بعنوان «علم» كتابهاى خاصّى است نه وصف كتابهايى ، زيرا از لحاظ تقسيم بندى كتب أنساب به «مبسوط» و «مشجّر» المجدى كتاب مبسوطى است ، وطبعا ابن طاوس كه خود المجدى مبسوط را روايت مى فرمايد دوباره از المجدى به مبسوط تعبير نمى كند ، ولى از آنجا كه خود عمرى در مقدّمه مى گويد : «فإنّه نشأ فيه وشجّر» قطعا پيش از سال ٤٤٣ كتاب مشجّرى را هم تأليف وترسيم فرموده بوده است.
وبهر صورت در سال ٤٤٣ كه به مصر سفر كرده است مردى مشهور وبعنوان نسّابه معروف ومورد قبول بوده ، وبه تصريح خودش زحمات فراوانى در جمع أنساب تحمّل كرده بوده است كه نتيجه يا نمودارى از آن را به مجد الدولة ارائه داده ، ودر آن باب با او مذاكره كرده است كه : «ذاكرني «يعنى مجد الدولة» فيما