اطاق را باز كرد واز آنجا بيرون آمدم.
پس از دو روز ديگر كه باطاق مذكور وبا همان تشريفات سابق الذكر وارد شدم ، ديدم هر شش كتابى را كه خواسته بودم بر روى ميزى كه به من موقّتا اختصاص داده بودند گذاشته اند.
«رشحات عين الحيات» نسخه اى بود بسيار تميز بقطع رحلى بزرگ وبخطّ نستعليق خوشى بر روى كاغذى آبى رنگ تحرير شده در تركيه عثمانى بود ، وگرچه تاريخ كتابت نداشت ولى ظاهرا قديمتر از اواسط قرن دوازدهم نبود.
در پشت جلد مجمع البيان از آن بعنوان «جلد دوم» ياد شده ، ومشتمل بر تفسير از اول سوره مباركه انعام تا آخر سوره مباركه عنكبوت بود ، وبه خطّ نسخ متوسّطى مكتوب ، وبقرار تصريح كاتب تاريخ شروع بكتابت آن ٩٩٩ وختم آن در يكهزار ودو بود.
متن سقط الزند نيز نسخه بسيار خوش خط مقروء ، وبخط نسخ وفاقد تاريخ بود ، وشرح منضم بآن جديد التحرير وكاغذ وخط آن با كاغذ وخط متن اختلاف داشت ، واين شرح غير از شرح چاپى مجهول المؤلّف معهود بود وتوسّط يكى از بغداديان قرن يازدهم فراهم آمده بود.
دو نسخه «شرح مقامات حريرى مطرّزى» و «تفسير معالم التنزيل بغوى» بسيار قديمى ونفيس ومربوط به قرون هفتم وششم بود وقدمت ونفاست آن دو نسخه بحدّى بود كه اجازه عكس بردارى از آن را ندادند ، چرا كه احتمال مى دادند اشعه عكّاسى يا فيلمبردارى زيانى بدان وارد سازد.
آخرين كتاب كه از لحاظ حجم از آن پنج تاى ديگر ظريف تر وباريكتر بود همان بود كه در فهرست مذكور از آن به «كتاب في الأنساب قديم» تعبير شده