بدان وسيله شامل حالم نمى شد ، بلا تشبيه ، وأستغفر الله ممّا أقول ، به مقتضاى «لَوْ لا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ» (آيه ٤٩ سوره مباركه قلم) سرانجام كار ، در آن گيرودار ، معلوم نبود.
پس از رهائى از آن مخمصه اين بنده آنچه را كه به صورت واجب مالى وفريضه ذمّه ظاهرى به ساحت مقدّس حضرت زينب سلام الله عليها ، نذر كرده بود بمن له الحق تقديم داشت ، ولى گرچه شرعا وبصورت ظاهر برىء الذمّة شد ، باطنا ومعنى ذمّه خود را از آن نذر وتعهّد ، كما ينبغى فارغ وبرى نمى شناخت.
وهمواره خود را متعهّد وملتزم مى دانست (ومى داند) كه بآستان مبارك آن بزرگوار سلام الله عليها ، معنى نيز خدمتى هر چند هم كه ناقابل باشد پيشكش كند ، على هذا بمحض مشاهده بر اين نسخه ، واطمينان يافتن بر اينكه آن «المجدى» است ، بر آن شدم كه در مقام تصحيح وآماده ساختن آن كتاب براى چاپ ، وعرضه مطلوب آن به مواليان اهل بيت عصمت وطهارت سلام الله عليهم أجمعين برآيم ، باشد كه ان شاء الله اين جهد المقل ، مقبول درگاه آن ميوه دل فاطمه زهرا وأمير المؤمنين عليهماالسلام قرار گيرد.
چون بعلّت نزديك شدن موعد مراجعه به كحّال ، ولزوم مراجعت به «ويلمينگتون» امكان اقامت بيشتر در نيويورك ومراجعه مستمر به كتابخانه ورونويسى ومقابله آن با نسخه مخطوطه ، كه طبعا چندين ماه وبلكه يكسال طول مى كشيد نبود ، از كتابخانه درخواست كردم تصوير يا ميكروفيلمى از آن نسخه ، واز دو مخطوطه ديگر يعنى «شرح مقامات حريرى مطرّزى» و «تفسير معالم التنزيل بغوى» را برايم آماده سازند ، وتصوّر مى كردم كه حدّ اكثر ظرف