وعقيليان است ، اساسا شخص عمرى در ابتداى كتاب در مقام بيان تكليفى كه از طرف محمّد بن مجد الدولة باو شده است مى فرمايد : «رسم السيّد الشريف الأجلّ ... مختصرا في الأنساب الطالبيّة».
٢ ـ شايد مناسب مى نمود كه بعضى از اصطلاحات علم أنساب بصور فهرست در مقدّمه يا مؤخّره اين كتاب نقل وتوضيح داده شود ، ولى با توجّه بر اينكه طبعا خوانندگان فاضل اين كتاب ديگر كتب أنساب چون «عمدة الطالب» و «منتقلة الطالبيّة» و «بحر الأنساب» وامثال آن را در دسترس دارند ، ودر غالب كتابهاى أنساب اين اصطلاحات وكلمات موضوعه نسّابين بر معانى مقصوده شان به صورت جداگانه مذكور شده است وحتّى در «عمده» و «منتقله» از «اصيلى» عينا نقل شده است ، از اضافه كردن آن اصطلاحات به متن حاضر خوددارى شد.
٣ ـ از اصطلاحاتى كه در جميع كتب أنساب آمده است يكى «المخل؟» است كه شرح وتوضيح آن در هيچ يك از متون وضمائم متكفّل بر شرح وتفسير اصطلاحات نسّاب نيامده است ، در «المجدى» اين كلمه مكرّر در مكرّر استعمال شده است ، ودر «منتقلة الطالبيّة» نيز لا اقل يك بار (ص ٣٢٩) ودر «عمدة الطالب» نيز چند بار واز جمله در صفحات (٣٠٨ / ٣٥٠ / ٣٥١) آمده است (الاّ اينكه در متن چاپى العمدة در صفحات فوق همه جا «المجل» به جيم معجمه ذكر شده ، ولى در مخطوطه پاريس در آنجا كه با صفحه ٣٠٨ چاپى العمدة منطبق است نيز «المجل» بجيم معجمه ، ولى در دو مورد ديگر «المخل» بخاء معجمه ودرست مثل عامّه مخطوطات مذكوره المجدى آمده است).
در بعضى موارد چنين بنظر مى رسد كه مراد از (المخل) كسى است كه فرزند