أولاد واعقاب انبياء وملوك واحبار وربّانيين يهود است.
در ايران باستان نيز اين موضوع كمال اهمّيت را حائز بوده است ، وعلاوه بر آنچه در بالا درباره كتيبه بيستون ، وثبت ونقر نسب داريوش از طرف خود او بر آن كتيبه ، وانساب مذكور در نقوش قبر كوروش ونقش رستم ذكر شد. اصولا : «قوانين مملكت حافظ پاكى خون خاندانها وحفظ اموال غير منقول آنان بود راجع به خاندان سلطنتى در فارسنامه (ابن البلخى) عباراتى است كه ظاهرا مأخوذ از «آئين نامك» عهد ساسانيان است : «عادت ملوك فرس واكاسره آن بودى كه از همه ملوك اطراف چون چين وهند وترك وروم دختران ستدندى وپيوند ساختندى ، وهرگز هيچ دختر بديشان ندادندى ، دختران را جز با كسانى كه از اهل بيت ايشان بودند مواصلت نكردندى» (ايران در زمان ساسانيان كريستن سن ترجمه مرحوم ياسمى ص ٣٤٠).
وگويا اين رسم از زمان هخامنشيان جارى بوده ودر عهد ساسانيان هم باقى مانده است ؛ زيرا كه در «نامه تنسر به گشنسب كه از اسناد معتبر تاريخى باز مانده از روزگار ساسانيان است ، ورساله ايست درباره اوضاع سياسى واجتماعى وادارى ايران در دوره ساسانيان ، واصلا بزبان پهلوى در ظرف مدّت ميان سال ٥٥٧ تا ٥٧٠ ميلادى انشاء شده بوده ، وسپس ابن مقفّع آن را به عربى برگردانيده بوده ، وابن اسفنديار (مؤلّف تاريخ طبرستان) آن را به فارسى ترجمه كرده است» چنين آمده :
«... فصل ديگر كه نبشتى از كار بيوتات ومراتب ودرجات كه : شهنشاه رسوم محدث وبدعت حكم فرمود ودرجات هم چون اركان واوتاد وقواعد واسطوانات است ، هر وقت كه بنياد زائل شود خانه متداعى وخراب گردد