سياسى وتعصّبات قومى وملّى (وشايد هم با نيّت خيرى كه بتوانند حكومت مطلوبى كه بر اساس قوانين قرآن وموازين اسلام مستقر شود تأسيس كنند) با بنى أميّة در جنگ وستيز بودند ، ودولت اموى را بتمام معانى ناتوان كرده وبه آستانه سقوط كشانده بودند ، «زر را زدند وبردند» (١).
از مقصود دور نشوم كه غرض از اين چند سطرى كه به عنوان تعيين مبناى عامل دوم تأليف كتب انساب عرض شد آن است كه از زمان سلطنت معاويه ، ودر طول دوران حكومت اموى ، بر اثر تبعيضات نژادى وقبيله اى كه بنى أميّة وعمّالشان بر مسلمانان اعمال مى كردند ، زمينه را براى هر گونه انتقاد وخرده گيرى بر «عرب» آماده ساخته بود ، ونه تنها ملل غير عرب به منظور مقابله ومبارزه با اين تبعيضات بلكه در مواردى بعضى از خود اعراب با مقاصد ناصواب ورذيلانه (به شرحى كه ملاحظه خواهيد فرمود) در مقام تنقيص وتخفيف اعراب بر مى آمدند ، وبا نشر كتب ورسائلى ، مثالب وعيوبى را بر عرب ومحاسن ومناقبى را بر خود نسبت داده وثابت مى كردند ، واز اين روى باب مفاخره ومباهات به نژاد وباليدن باستخوانهاى پوسيده أجداد بنحو گسترده اى باز شد.
براى آنكه نمونه اى از اين موضوع را نشان بدهم ، وتأثير آن را در تدوين نسب نامه ها وتأليف كتب انساب بنمايانم ، آنچه را كه ابن النديم با جمال ولى وزير دانشمند ابو عبيد بكرى (اديب وجغرافيادان مشهور قرن ششم ومؤلّف
__________________
(١) تا به آنجا كه گوئى اين بيت ابو عطاء سندى زبان حال بسيارى از مسلمين بوده كه :
يا ليت جور بنى مروان عادلنا |
|
وليت عدل بنى العبّاس في النار |