__________________
وگرچه اين پاورقى طولانى مى شود ولى الشيء بالشىء يذكر پس بى فايده نيست حالا كه اين سطور بنام مرحوم مبرور محدّث قمّى رضوان الله عليه مزيّن شد دو مطلب ديگر را هم به مناسبت بعرض برسانم : يكى آنكه در آن سالها در لسان محاوره غالب اهالى مشهد كلمه «حاج شيخ» وبه لهجه مشهدى «حج شيخ عبّاس» گاه با قرينه كتاب ومنبر وگاه مطلقا ، به آن مرحوم منصرف مى شد.
ولى «حاج شيخ» على الاطلاق به عارف وزاهد وعالم مشهور مرحوم مغفور جنّت مكان آقاى حاج شيخ حسن على مقدادى اصفهانى رحمة الله عليه منصرف بود ؛ زيرا هنوز در آن ايّام معظّم له به قريه «نخودك» در حومه شهر مشهد منتقل نشده بودند ونسبت «نخودكى» بعدها براى آن مرحوم رايج شد.
وگاهى هم كلمه «حاج شيخ» با قرينه نماز ومسجد ، به روحانى مورد وثوق واعتماد غالب مقدّسين مشهد مرحوم آقاى حاج شيخ على اكبر نهاوندى ره امام جماعت شبستان بزرگ مسجد گوهر شاد ومؤلّف بعضى كتب اخلاق وتاريخ واز جمله «بنيان رفيع في أحوال خواجه ربيع» يا شايد «البنيان الرفيع في أحوال الربيع يا في احوالات الخواجه ربيع؟» منصرف مى شد.
ديگر اينكه در سالهاى (١٣٤٠ ـ ١٣٣٠ شمسى) بعضى از دانشگاهيان كه از كتب وتأليفات مرحوم محدّث قمّى رض بسيار استفاده ، ودر كتب ورسائل تأليفى خود از آن نقل وبدان استناد مى كردند ، در فهرست مراجع ومآخذ آن كتب در حالى كه از بعضى از معاصرين اعم از احياء واموات ، كه قدر وحدّشان معلوم ومشخّص بود با اوصاف ونعوت مبالغه آميزى ياد مى كردند.
ظاهرا بسبب آنكه مرحوم محدّث قمّى را بحق معرفت نمى شناختند ، از آن عالم جليل بى بديل به «عبّاس قمّى» يا «عبّاس بن محمّد رضاى قمّى» تعبير مى كردند.
در سال ١٣٣٤ يك روز مرحوم علاّمه بديع الزمان فروزانفر رحمة الله عليه كه گويا چنين ترك أدبى را در كتاب يكى از شاگردان قديمى خود (كه در آن ايّام دانشيار)