وطاهرين الحسين خزاعى ، همگى از «موالى» هستند ، از آنجا كه استفاده از ديوان وانتفاع از بيت المال بر پايه انتساب به قبائل وبه ترتيب اولويّتهاى قبيله اى بود.
پس لازم مى نمود كه نسب هر فرد به قبيله اش (اعمّ از انتساب واقعى نژادى ويا انتساب ولائى) بطور صحيح ومستندى ثابت ومسجّل گردد.
بنا بر اين تثبيت وتسجيل انساب وهويّت ها در دواوين ودفاتر دولتى وبيت المال بصورت امرى «رسمى وادارى» وتكليفى دولتى درآمد ، وچون در برخى موارد اين ثبت وتسجيل نياز به گواهى ويا «مدركى» داشت.
علماى نسب خصوصا ، واهل علم وباسوادان هر قبيله عموما ، به فكر افتادند تا رسائل يا كتب يا سجلاّتى مشتمل بر ثبت اسماء مردان هر قبيله وذكر انساب اسلاف واعقاب آنان ، تدوين وتأليف كنند ، و «دولت» نيز از اين امر مفيد كه موجب ترتيب وتنظيمى در ديوان ومحاسبات مربوط به آن مى شد ، استقبال كرد و «نسّابه» وكتب نسب يا نسب نامه هاى اختصاصى عشاير سرشناس وقبايل مشهور موضوعيّت مهمترى از پيش يافتند ، واين يكى از عوامل شيوع علم انساب ، وظهور كتب در آن باب بشمار مى رود.
عامل ديگرى كه در تأليف وتدوين كتب انساب عرب تأثير قطعى يافته است مسأله مفاخرات نژادى وقبيله اى خود اعراب با يكديگر از يك يسو ، ومقابله ومبارزه با بى اعتنائي وتحقيرى كه بعض از اعراب به زبان وصورت مسلمان بشمار مى آمدند ولى آن تعصّب نژادى و «حميّت جاهلى» كه اسلام آن را مردود ومطرود فرموده بود ، همچنان بر دل وجان آنان مستولى وحاكم بود ، بناحق وناروا بر مسلمين غير عرب روا مى داشتند از سوى ديگر است.