س : شخصى با زوجه خود ويك نفر أولاد در ميان خانه ودر ميان يك رخت خواب خوابيده بودند وشب خانه بر سر ايشان خراب شده وهر سه نفر در زير بام مانده ، زوج زنده بيرون آمده وزوجه وفرزند مرده ، الحال ورثه زوجه از زوج مزبور ادعاى وجه صداق زوجه مينمايد ، وزوج را سخن اينست كه بلكه مادر پيش از فرزند مرده باشد إرث بفرزند مى رسد واز فرزند به پدر مى رسد ، ووارث زوجه ميگويد بلكه فرزند پيش از مادر مرده باشد يا هر دو همراه مرده باشند حكم آن را بيان فرمائيد؟
ج : در صورت مزبوره كه معلوم نيست كه كدام پيش مرده ، هرگاه زوجه وارثى كه با فرزند تواند ميراث برد مثل پدر ومادر نداشته باشد ، ميراث او بالتمام از صداق وغير صداق الحال مال شوهر است ، چه آنچه نصيب خود شوهر است كه ربع است وچه آنچه از مادر به فرزند رسيده واز فرزند باو رسيده است ، بلى اگر آن فرزند هم مالى على حده از خود داشته بوده است وارث مادر بقدر حصه مادر از ميراث آن طفل كه از خود داشته مى طلبند والله العالم (١).
فإنّ ظاهر قوله « وارث مادر بقدر حصه مادر از ميراث آن طفل كه از خود داشته است مى طلبند » أنّ ميراث الأُمّ من ولدها يكون لورثتها ، ومقتضى المقابلة مع الزوج أنّه ليس للزوج فيه نصيب ، لكن قد عرفت أنّ له فيه النصف ، ولعلّ مراده من وارث الأُمّ شامل للزوج ، فتأمّل.
ولو غرقت الأُمّ وبنتها وتركت الأُمّ زوجاً وأُمّاً ولم يكن للبنت مال ، حكم بكون البنت وارثة للأُمّ الغريقة ، إمّا لمقتضى النصوص وإمّا لاستصحاب حياة الطفلة إلى حين موت أُمّها ، ولا يجري استصحاب حياة الأُمّ إلى ما بعد موت
__________________
(١) جامع الشتات ٢ : ٥٩٣.