كودتاى كمونيستى در كابل وتسلط كمونيست ها بر كشور به قصد حج به مكه مكرمه مشرف شد وچند ماهى در زينبيه (حومه دمشق مركز سوريه) به تدريس طلاب پرداخت وپس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران در أوّل سال ١٣٥٨ ه ش به قم رفت وبراى مبارزه با كمونيست ها حزب حركت اسلامى را تأسيس وبا همكارى اهل علم ومهاجرين افغانى به مبارزه نظامى وفرهنگى وسياسى عليه رژيم كمونيستى ودست نشانده روس ها پرداخت وسپس چون مشكلاتى پديدار گشت در اسلام آباد پاكستان اقامت نمود واز آن جا مبارزه را ادامه داد تا اين كه در اثر مقاومت مجاهدين واختلافات داخلى رژيم كمونيستى كابل ، دولت الحادى وكمونيستى سقوط نمود ودر ١٤ ثور (ارديبهشت) سال ١٣٧١ ه ش به كابل رفت وبه عنوان عضو شوراى رهبرى وسخنگو ومنشى آن شورا انتخاب گرديد ومدتى در آن جا مشغول كار بود وسپس به علّت جنگ هاى داخلى احزاب جهادى كه مانع كارهاى فرهنگى وعلمى نگارنده بود در حالى كه حركت اسلامى در دولت جديد چند وزير وسفير داشت دوباره به پاكستان آمد كه غالبا در اسلام آباد مقيم وبه تأليف كتب متنوع مشغول بوده است. وسپس از آن جا دوباره به ايران (قم) آمد ومشغول تدريس خارج فقه ورجال وكلام وتأليف شد.
حالات زندگانى نگارنده به طور تفصيل در كتاب ديگرى به نام خاطرات زندگانى مذكور است كه فعلا اراده ام اين است كه پس از شهادت يا وفاتم نشر شود.
ودر اين جا فقط به بيان تأليفات مطبوع وغير مطبوع خود تا وقت حاضر مى پردازم والبته كه از سال ١٣٥٧ تا سال ١٣٧٥ كمتر به تدريس پرداخته ام وأكثر اوقاتم به مطالعه وتأليف ويا مسائل نظامى وادارى وسياسى وفرهنگى مربوط به جهاد منقضى گشته است ولى حتى المقدور تلاش كرده ام عمرم به مطالعه وتأليف بگذرد وبه مسائل ديگر زياد مصروف نشوم ونيز مقالات علمى وسياسى زيادى در نشريات حركت اسلامى وغيره بدون ذكر نام نوشته ام. ماه سوم ١٣٧٨ ، ماه صفر ١٤٢٠.
فعلا در حين چاپ پنجم بحوث فى علم الرجال ، از مدتى به اين سو مشغول تأليف وتدريس تفسير وحديث وفلسفه واخلاق واداره حوزه علميه خاتم النبيين صلىاللهعليهوآله در