فاسدة» (١) ومخفى نيست اينكه متبادر از قول امام : «الصّلاة في وبره وشعره فاسدة» با وجود علم است بانكه وبر وشعر آن است.
سلّمنا كه ظاهر در اين نباشد ؛ لكن جزماً ظاهر در آن معنى عام هم نيست.
سلّمنا كه ظاهر در اين معنى نفس الامرى باشد ؛ لكن مى گوييم كه مراد از فساد هم ، فاسد نفس الامرى است ؛ وچه دليلى دلالت مى كند بر اينكه نماز فاسد در نفس الامر محكوم بفساد است در نظر ظاهر ، وما مكلّفيم بظاهر نه بنفس الامر واگر بگوئى كه مراد از حكم بفساد در حديث فساد على الظاهر است ، ما هم مى گوييم مراد از حرام اكله حرام الاكل على الظاهر است ، وسياق يك سياق است ، ودليل بر اجتناب از قبائح نفس الامريّه كه عقل حكم بر قبح ان نمى كند ثابت نيست ؛ تا آن كه بگوئيم از باب مقدّمه واجب بايد ترك محتملات كرد تا آن كه ترك مطلوب نفس الامرى بعمل ايد.
بلكه ما اين مطلب را در شبهه محصوره هم مسلّم نداريم واقوى ادلّه مشهور بر وجوب اجتناب از شبهه محصوره همان وجوب مقدّمه واجبست ، وما در قوانين ابطال ان كرده ايم واينكه آنچه واجب الاجتناب است ، حرامى است كه معلوم الحرمه باشد ، ونجسى كه معلوم النّجاسه باشد ، واگر دعوى إجماع وحديث إنائين مشتبهين نبود ، در خصوص إنائين هم منع وجوب مى كرديم.
پس هرگاه در شبهه محصوره كه يقيناً حرامى در ان هست مثل : يك دينار ممزوج بده دينار مشتبه [ما تجويز] مى كنيم ارتكاب را بتدريج. وغاية امر حصول شغل ذمّه است بدينارى كه بايد بصاحبش برساند (٢) ؛ چون دليلى بر حرمة تصرّف
__________________
(١) وسائل الشيعة ٣ : ٢٥٠ ب ٢ من أبواب لباس المصلي ح ١ ، الكافي ٣ : ٣٩٧ ح ١ اللباس الذي يكره فيه الصلاة ، الاستبصار ١ : ٣٨٣ / ١٤٥٤ / ١ ، التهذيب ٢ : ٢٠٩ / ٨١٨ / ٢٦.
(٢) في المصدر : رساند.