خراج وظيفه وخراج مقاسمه :
خراج مقاسمه صورتش آنست كه امام فتح كند بعضى از بلاد أهل حرب را بقهر وزور ومنّت نهد بر ايشان به آنكه گردنهاى ايشان را وزمينهاى ايشان را ببخشد ومقاسمت كند با ايشان در زراعتهاى زمينهاى ايشان وميوه هاى تاكهاى ايشان بر نصف يا ثلث يا ربع ، واين نوع از خراج بفعل پيغمبر ـ صلّى الله عليه [ وآله ] وسلّم ثابت شده كه چون آن حضرت فتح خيبر فرمود بعضى از زمينها را ميان غانمان قسمت كرد ومنّت نهاد به بعضى برايشان مناصفه كرد با ايشان در زروع آنچه منّت نهاده بود بر آن تا رزق ايشان گردد.
وخراج وظيفه صورت آن چنانست كه فتح كند امام بلده را از بلاد حرب به عنوه وزور ، ومنّت نهد بر ايشان برقاب وأراضى ايشان وتوظيف كند بر اراضى مقدارى معلوم از دراهم ودنانير يا قفيزى چند معلوم از طعام ، واين نوع از خراج به قضاى أمير المؤمنين عمر ـ رضى الله عنه ـ معلوم شده ؛ زيرا كه او چون فتح سواد عراق كرد خواست كه اين نوع خراج بر سواد عراق نهد صحابه بر آن راضى شدند وانقياد كردند مگر اندكى از ايشان وايشان هم آخر برأى او بازگشتند أمير المؤمنين عمر ـ رضى الله عنه ـ حذيفة بن اليمان وعثمان بن حنيف را فرستاد تا زمين را مساحت كردند وامر كرد ايشان را كه وظيفه كنند بر هر جريبى از جريبهاى زراعت يك درهم ، وبر هر جريبى از جريبهاى زمين تاك ده درهم ، وبر هر جريبى از زمين اسپست پنج درهم ، ايشان مساحت كردند وبه دستورى كه أمير المؤمنين عمر فرموده بود عمل كردند ، چون بازگشتند أمير المؤمنين عمر گفت با ايشان : شايد كه شما حمل كرده باشيد زمين را آن چيزى كه طاقت آن نداشته باشد آن زمين؟ پس ايشان گفتند : بلكه ما زمين را چيزى بار كرده ايم كه طاقت آن دارد واگر زيادت مى كرديم هم طاقت داشت ، پس أمير المؤمنين عمر ساكت شد وبر آن قرارداد در زمان صحابه وحضور ايشان.
وروايت كرده اند كه أمير المؤمنين عمر از آن پشيمان شد وخواست كه زيادت