ورووا أنّ ابراهيم الخليل عليهالسلام كذب ثلاث كذبات (١).
__________________
والصيانة عن مثل هذه المقالات وتجويز هذه المحالات ».
وقال السيد مرتضى الرازى فى تبصرة العوام ضمن ما نقل فى الباب الثامن عشر تحت عنوان « باب هيجدهم در آنچه اهل سنت در حق انبياء گويند » :
« وگويند چون ملك الموت بقبض روح موسى آمد بى دستور وى به خانه درآمد موسى گفت : تو كيستى كه بى اذن درآمدى؟ ـ گفت : عزرائيلم ومرا بقبض روح تو فرستاده اند موسى گفت : من رسول خدايم ودر اين باب هيچ وحى بمن نيامده است ومرا از اين معنى هيچ خبر ندادند خصومت افتاد تا موسى لطمه بزد وچشم ملك الموت را كور كرد وگويند : اين معنى را حسن بن سمره روايت كند از حماد بن سلمه از ابو هريره كه رسول گفت : ملك الموت بظاهر پيش خلق آمدى تا موسى چشم او كور كرد وى بشكايت نزد خدا رفت خدا گفت : برو با موسى بگو كه دست بر پشت گاوى نهد وبعدد هر موئى كه در زير دست وى آيد هزار سال او را عمر دهم وچون ملك الموت پيغام بگذارد موسى گفت : بعد از آنچه باشد؟ ـ گفت : موت ، موسى گفت : پس آن عمر نمى خواهم وعزرائيل چيزى بمشام او داشته روح او قبض كرد واز آن وقت باز ملك الموت از شرمسارى پنهان نزد خلق مى آيد.
تأمل كنيد در اين خرافات وفساد اعتقاد در حق انبيا ورسل اوّل آنكه موسى مطيع فرمان حق نشد دوم آنكه لطمه زد وچشم ملك الموت كور كرد بنابراين لازم آيد كه عزرائيل روز قيامت از موسى قصاص طلب كند وخداى تعالى حق او را از موسى بستاند وموسى با يك چشم بماند وآنكه گويند از آن وقت باز پنهان پيش مردم مى رود مگر مى ترسد كه ديگرى نيز آن چشمش كور كند يقين كه هركه به قيامت ايمان دارد چنين دروغها بر انبياء نبندد ».
__________________
(١) قال الثعلبى فى العرائس فى الباب الثانى من مجلس ابراهيم ( ص ٤٣ من طبعة مصر سنة ١٣٢١ ) : « قال النبي ( صلعم ) : لم يكذب ابراهيم عليهالسلام الا ثلاث كذبات كلها فى الله تعالى ؛ قوله : ( إِنِّي سَقِيمٌ ) ، وقوله : ( بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هذا ) ، وقوله للملك الّذي عرض لسارة : هى اختى ».