چنانچه در مبحث اسماء گفته خواهد شد اسم رباعى مجرد در كلام عرب پنج وزن دارد ، واين وزن از آنها نيست ، وچنين وزنى در اسمهاى رباعى مجرد مانند ندارد ، پس ثلاثى مزيد است.
٥ ـ اكثريّت ـ يعنى اگر به آن نشانه هم نتوانستيم زياده را از اصلى تشخيص دهيم ، طبق اكثريّت ميگيريم ، مانند :
«افكل : لرزش» همزه در اولش مشتبه است ، پس حكم ميكنيم كه زائد است ، واين اسم ثلاثى مزيد است ، زيرا وزن افعل مانند احمر وافضل در كلام عرب بيشتر از وزن فعلل است مانند جعفر وثعلب.
٦ ـ ترجيح ـ يعنى اگر كلمه اى مزيد فيه بودنش قطعىّ بود ، ولى دو حرف يا بيشتر در آن كلمه مورد شبهة شد كه كدامش زائد است ، ملاحظة ميشود ترجيح با كدام است ، مانند :
«مدين : شهر شعيب» مشتبه است كه ياء زائد است يا ميم ، ترجيح با ميم است ، زيرا وزن مفعل در كلام عرب بسيار است ووزن فعيل كم است ، تا اينجا گونه اى از اصطلاح «اصل وفرع» بيان شد.
وگاهى در مباحث علم صرف «اصل وفرع» گفته ميشود نظر به اشتقاق ، كه مشتقّ منه را اصل ، ومشتقّ را فرع گويند چنانچه در بحث اشتقاق متذكّر شديم.
وگاهى «اصل وفرع» ميگويند نظر به تغييراتى كه در كلمه واقع شده ، مثلا ميگويند : «قال» در اصل «قول» بوده ، واوش به الف تبديل شده «قال» گرديده ، پس «قول» اصل است و «قال»