«جار ، يجار ، اجار ، جأرا وجؤورا : فرياد وزارى كردن در دعاء».
«فئد ، يفاد ، افاد ، فادا : رنجور دل شدن» ومهموز العين بيشتر از اين دو باب آمده است
«ناط ، ينئط ، انئط ، نئيطا : بانگ برآوردن»
«باق القوم الدّاهية ، يبوءق ، بوءوقا : بلاء وسختى به آنان رسيد».
«ضوءل ، يضوءل ، اضوءل ، ضآلة : رنجور ولاغر شدن»
«بئس ، يبئس ، ابئس ، بوءسا وبئيسا : سخت نيازمند شدن» ومهموز العين از اين باب فقط از همين يك ماده است.
وصرف مهموز العين در تمامى ابواب مجرد ومزيد مانند سالم است جز در دو ماده :
١ ـ مادّه «سوءال : پرسيدن وخواستار شدن» ثلاثى مجردش «سال ، يسال ، اسال ، سؤالا ، وسالة ومسالة وتسآلا وسآلة» ميباشد ولى جائز است همزه قلب به الف ، و «سال ، يسال ، سل» گفته شود ، چنانچه قرّاء مدينة وشام («سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ :) خواستارى عذاب واقع خواست ـ سورة المعارج ـ ٧٠ ـ آيه ١» خوانده اند ، وصيغه امر مفرد در بعضى آيات «سل» خوانده شده ، وبعضى گفته اند «اسل» با همزه وصل ديده شده ، مانند «اجروارف» كه اصل آنها «اجار واراف» بوده ، لكن ابقاء همزه وصل در اينها خلاف قاعدة است ، زيرا با حركت فاء الفعل نيازى به همزه وصل نيست.