چهارده صيغه ماضى : «باع ، باعا ، باعوا ، باعت ، باعتا ، بعن ، بعت ، بعتما ، بعتم ، بعت ، بعتما ، بعتنّ ، بعت ، بعنا» باع در اصل «بيع» بوده ، طبق آن قاعدة ياء قلب به الف شد «باع» گرديد ، تا پنج صيغه ، «بعن» در اصل «بيعن» بوده ، ياء قلب به الف ، وبه التقاء ساكنين حذف گرديد «بعن» شد ، فتحه فاء الفعل بدل به كسرة گشت تا دلالت كند كه عين الفعل محذوف ياء بوده «بعن» گرديد.
چهارده صيغه مضارع : «يبيع ، يبيعان ، يبيعون ، تبيع ، تبيعان ، يبعن ، تبيع ، تبيعان ، تبيعون ، تبيعين ، تبيعان ، تبعن ، ابيع ، نبيع» يبيع در اصل «يبيع» بوده ، كسره عين الفعل را به فاء الفعل نقل نمودند «يبيع» شد ، همچنان در باقى صيغه ها ، ودر دو صيغه جمع مؤنث پس از نقل ضمّة ميان عين الفعل ولام الفعل التقاء ساكنين شد ، عين الفعل ساقط گرديد.
چهارده صيغه امر : " ليبع ، ليبيعا ، ليبيعوا ، لتبع ، لتبيعا ، ليبعن ، بع ، بيعا ، بيعوا ، بيعى ، بيعا ، بعن ، لابع ، لنبع" آنچه در مادّه قال گفته شد در اينجا گفته ميشود ، با اين فرق كه عين الفعل در آنجا در صيغه مضارع مضموم ودر اينجا مكسور است ، وآن واوىّ واين يائىّ است ، واز اين باب است : " بان ، يبين ، بن ، بيانا وتبيانا وتبيانا : آشكار شدن" و" بان ، يبين ، بن ، بينا وبينونة : جدا شدن و" حاد ، يحيد ، حد ، حيدا وحيودا وحيدانا وحيدة وحيدودة ومحيدا : روى گرداندن" و" خاب يخيب ، خب ، خيبة : نااميد شدن"