اقمن ، اقمت ، اقمتما ، اقمتم ، اقمت ، اقمتما ، اقمتنّ ، اقمت ، اقمنا" ثلاثى مجردش" قام ، يقوم" است ، " اقام" در اصل" اقوم" بوده مانند اكرم ، فتحه عين الفعل را به فاء الفعل نقل كردند ، وعين الفعل را قلب به الف نمودند" اقام" شد تا پنج صيغه ، " اقمن" در اصل" اقومن" بوده مانند اكرمن ، پس از نقل فتحه ميان عين الفعل ولام الفعل التقاء ساكنين شد ، عين الفعل را حذف كردند" اقمن" شد تا آخر صيغه ها بر همين گونه عمل گرديد.
مثال مضارع : «يقيم ، يقيمان ، يقيمون ، تقيم ، تقيمان ، يقمن ، تقيم» تقيمان ، تقيمون ، تقيمين ، تقيمان ، تقمن ، اقيم ، نقيم «.» يقيم ، در اصل «يقوم» بوده مانند «يكرم» كسره عين الفعل به فاء الفعل نقل شد «يقوم» گرديد ، چون تلفّظ واو ساكن ـ بعد از كسرة ثقيل است ، واو را قلب به ياء كردند «يقيم» شد ، اين اعلال در دوازده صيغه عمل شد ، «يقمن» در اصل «يقومن» بوده مانند «يكرمن» پس از نقل كسرة ، ميان عين الفعل ولام الفعل التقاء ساكنين شد ، عين الفعل حذف گشت ، «يقمن» گرديد وهمچنان «تقمن».
مثال امر : ليقم ، ليقيما ، ليقيموا ، لتقم ، لتقيما ، ليقمن ، اقم ، اقيما ، اقيموا ، اقيمى ، اقيما ، اقمن ، لاقم ، لنقم ، " ليقم در اصل" ليقيم" بوده ، لام الفعل براى لام امر ساكن شد ، ميان عين الفعل ولام الفعل التقاء ساكنين گرديد عين الفعل حذف گشت" ليقم" شد ، وهمچنين سه صيغه ديگر : لتقم ، لاقم ، لنقم ، " اقم" از اصل مضارع كه" تاقوم" بوده گرفته شد ، چنانچه" اكرم" از" تاكرم" گرفته شده ،