است در پنج صيغه اول ماضى ادغام نمود وگفت : «حىّ ، حيّا ، حيّوا ، حيّت ، حيّتا».
٢ ـ باب «ضرب ، يضرب» مانند : «روى ، يروى ، ارو ، رواية : آب آوردن ونقل حديث كردن» عين الفعل واو ، ولام الفعل ياء است ، واز اين مادّة «روى ، يروى ، ارو ، ريّا وروى : سيراب شدن» آمده است ، ومثالى كه هردو واو ، يا هردو ياء باشد از باب «ضرب ، يضرب» نيافتم ، واز اين باب هرچه هست عين الفعل واو ولام الفعل ياء است ، جز آنكه صاحب منتهى الارب نقل كرده : «غييت غاية : برپا كردم غاية را» ، غاية بمعنى علم وپرچم است ، لكن در ثلاثى مزيد مثال هردو ياء بسيار است ، ومثال مهموز از لفيف مقرون «اوى ، ياوى ، ايو ، اويّا واواء : جاى گرفتن»
ولفيف مقرون در ثلاثى مزيد عينا مانند ناقص است ، وعين الفعل چه واو چه ياء مانند حرف صحيح به حال خود ميماند ، چنانچه ، ميگوئى :
از باب افعال : «احيى ، يحيى ، احى ، احياء : زنده كردن».
واز باب تفعيل : «قوّى ، يقوّى ، قوّ ، تقوية : نيرو دادن».
واز باب مفاعلة : «ساوى ، يساوى ، ساو ، مساواة : برابر بودن وبرابركردن».
واز باب افتعال : «استوى ، يستوى ، استو ، استواء : بر چيزى قرار گرفتن» وبمعانى ديگر نيز استعمال شده ، ودر اين دو مثال عين الفعل ولام الفعل هردو واو است.