كه بواسطه لام امر ولاى نهى در آخر صيغه ها واقع ميشد بواسطه اين دو حرف نيز واقع ميشود ، چنانچه گوئى :
" لم يضرب ، لم يضربا ، لم يضربوا ، لم تضرب ، لم تضربا ، لم يضربن ، لم تضرب ، لم تضربا ، لم تضربوا ، لم تضربى ، لم تضربا ، لم تضربن ، لم اضرب ، لم نضرب" لم يضرب" يعنى : نزده يك مرد غائب ، وبر اين قياس ديگر صيغه ها ، وهمچنين است «لمّا» ودر اصطلاح فعل منفىّ به اين دو حرف را فعل جحد گويند ، وجحد بمعنى انكار است ،
وفرق ميان لم ولمّا آن است كه لم نفى فعل ميكند در گذشته تا زمان حال ، ولمّا اين معنى را دلالت دارد به اضافه توقّع وقوع فعل در آينده كه در فارسى با كلمه «هنوز» تفهيم ميشود ، چنانچه در قرآن فرموده : («بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ :) بلكه آنان از ذكر من در شكّ هستند ، بلكه هنوز عذاب مرا نچشيده اند سورة ص ـ ٣٨ ـ آيه ٨» ذكر : قرآن است ، واستعمال «لم» در كلام بيشتر از «لمّا» است ، و «لمّا» براى معانى ديگرى استعمال ميشود ، چنانچه «ما وان» براى معانى ديگرى ميآيد.
وامّا «لن» بر سر مضارع ميآيد ، ومثبت را منفىّ ميكند ، ونفى به اين حرف نفى اكيد است ، وعمل لفظى آن حذف نون است از هفت صيغه مانند آن حروف ، وتبديل ضمّه آخر به فتحة در پنج صيغه كه ضمير ظاهر ندارد ، چنانچه ميگوئى : " لن يضرب ، لن يضربا ، لن يضربوا ، لن تضرب ، لن تضربا ،