بدن انسان وحيوان پديد ميايد" و" علباء : پى گردن كه دو رشته زرد رنگى است از كمر تا پشت سر كشيده شده" ودليل الحاق آن است كه با اينها معامله مذكر ميشود ، وبراى مؤنثش تاء ميآورند وحرباءة مثلا ميگويند ، وگويند كه همزة در انيها اصلش ياء است ، وآنها ملحق به قرطاس وبرجاس است.
يا براى تأنيث است ، وآن بر چند وزن آمده ، مانند" صحراء : بيابان ، حمراء : زن سرخ ، هطلاء : ابر بارنده ، رعياء : رعايت كردن ، طرفاء : چوبهاى گز ، جرعاء : زمين ريگزار «كه بر وزن فعلاء است ، و» اربعاء : چهارشنبه «كه بر وزن افعلاء است ، و» عقرباء : مكانى كه عقرب در آن بسيار است «كه بر وزن فعللاء است ، و» قصاصاء : قصاص كردن «كه بر وزن فعالاء است ، و» قرفصاء : نشستن بگونه اى كه زانوها را در بغل گيرد «كه بر وزن فعللاء است ، و» عاشوراء : دهم محرّم «كه بر وزن فاعولاء است ، و» قاصعاء : سوراخى از سوراخهاى خانه موش صحرائى كه از آن بدرون خانه اش داخل ميشود «كه بر وزن فاعلاء است ، و» كبرياء : بزرگى «كه بر وزن فعلياء است ، و» براساء : مردم «كه بر وزن فعالاء است ، و» عشوراء : دهم محرّم «كه بر وزن فعولاء است ، و» قريثاء : نوعى از خرما «كه بر وزن فعيلاء است ، و» حنفاء : مكانى است «كه بر وزن فعلاء است ، و» سيراء : طلا «كه بر وزن فعلاء است ، و» نفساء : زن زائيده ، عشراء : شترى كه وضع حملش نزديك باشد «كه بر وزن فعلاء است ، و» مزيقياء : لقب عمرو بن عامر يكى از پادشاهان يمن" كه بر وزن فعيلياء است ،