مانند : (" فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ :) پس چون دميده شد در صور يك دميدن وبركنده شد زمين وكوهها پس درهم كوبيده وهموار شد به يك كوبيدن پس واقع ميشود آنچه واقع شدنى است الحاقّة ـ ٦٩ ـ ١٤ ومصدر اصلى اين دو فعل نفخ ودكّ است.
وگاهى اين مصدر با وصف آورده ميشود ، مانند («فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِيَةً :) پس مخالفت كردند فرستاده پروردگارشان را پس خدا گرفت آنان را گرفتن سختى ـ الحاقّة ـ ٦٩ ـ ١٠».
ودر غير ثلاثى مجرد براى دلالت بر مرّة تاء به مصدر ملحق ميكنند ، مانند" اكرمت زيدا اكرامة : يك بار اكرام كردم زيد را" و" استغفرت استغفارة : يك بار استغفار كردم" و" تدحرجت تدحرجة : يك بار غلطيدم".
واگر مصدر غير ثلاثى مجرد تاء داشته باشد وصف واحدة ميآورند ، مانند" اقمت اقامة واحدة : يك بار به پا داشتم" و" زكّيت تزكية واحدة : يك بار زكاة دادم" و" دحرجت دحرجة واحدة : يك بار غلطانيدم".
واگر بخواهند بيان كنند كه دوبار فعل واقع است هرگونه باشد تثنية بناء ميكنند ، مانند «ضربته ضربتين : دوبار زدم او را» و «رايته رايتين : دو بار ديدم او را» و «دعوته دعوتين» و «اقمت اقامتين» و «اكرمت اكرامتين» و «دحرجت دحرجتين».
واگر بخواهند بيان كنند چند دفعة فعل واقع است مصدر را با الف وتاء جمع مى بندند ، مانند «رحمته رحمات» و «ضربته ضربات»