٨ ـ «فعل» جمع اسمى است كه بر وزن «فعلة» باشد ، مانند «حجّة ، قطعة ، لحية» ميگوئى : «حجج ، قطع ، لحى».
وگاهى «فعلة» جمعش بر يكى از اين دو وزن ميايد ، مانند «قرية وقصعة» گفته شده «قرى ، قصع».
٩ ـ " فعلة" وآن جمع وصفى است كه بر وزن فاعل معتل اللام باشد ، مانند" هادى ، قاضى ، غازى ، راضى ، رامى ، واقى ، واشى ، حامى ، غاوى" ميگوئى : هداة ، قضاة ، غزاة ، رضاة ، رماة ، وقاة ، حماة ، غواة" ولام الفعل قلب به الف گردد چون حرف علّة وماقبلش مفتوح است.
وگاهى غير اسم فاعل معتل اللام جمعش بر اين وزن آمده ، مانند" كمىّ : پهلوان ، سرىّ : جوى ، بازى : پرنده ايست شكاركننده ، هادر : تباه" در جمعش گفته شده : " كماة ، سراة ، بزاة ، هدرة"
١٠ ـ «فعلة» وآن براى وصف صحيح اللام بر وزن فاعل عاقل آيد ، مانند «كاسب ، عامل ، ساحر ، بارّ ، كامل ، بائع ، وارث» ميگوئى : «كسبة ، عملة ، سحرة ، بررة ، كملة ، باعة ، ورثة»
١١ ـ " فعلى" جمع وصفى ميآيد كه بر وزن" فعيل" باشد ، مانند" مريض ، قتيل ، جريح ، اسير ، شتيت ، زمين ، صريع ، ميگوئى : «مرضى ، قتلى ، جرحى ، اسرى ، شتّى ، زمنى ، صرعى»
وگاهى جمع غير فعيل آمده ، مانند «هالك ، ميّت ، احمق ، سكران» گفته شده : «هلكى ، موتى ، حمقى ، سكرى».
١٢ ـ " فعله" جمع اوصافى واسمائى واقع شده ، مانند" قرد ،