دال يا ذال يا زاء يا سين يا شين يا صاد يا ضاد يا طاء يا ظاء" باشد جائز است كه تاء" افتعال" را در عين الفعل ادغام كنند ، ودر اينصورت لازم است فاء الفعل را به كسرة يا فتحة حركت دهند ، زيرا التقاء ساكنين ميشود وتلفّظ كلمه بسيار دشوار ميگردد ، وكسرة بهتر است ، زيرا با فتحة ماضيش با ماضى باب تفعيل مشتبه ميشود ، وچون فاء الفعل متحرّك شد نيازى به همزة نيست ، زيرا همزة در اول صيغه ماضى وامر در بابهاى ثلاثى مزيد ورباعى مزيد براى سكون فاء الفعل است ، چنانچه در مضارع همزة حذف ميگردد چون حرف مضارع ميآيد ، مثلا :
«قتل» در باب افتعال «اقتتل» ميشود ، واگر تاء در تاء ادغام شود وفاء الفعل متحرك گردد وهمزة را حذف نمائيم «قتّل» ميگردد ، ومضارعش «يقتل» امر حاضرش «قتّل» مصدرش «قتّال» ميباشد.
و «لثق» «التثق» ميشود ، واگر آن اعمال انجام گردد ، «لثّق ، يلثّق ، لثّق ، لثّاقا : نمناك شدن» ميشود.
و «حجر» «احتجر» ميگردد ، وبا انجام آن اعمال «حجّر ، يحجّر ، حجّر ، حجّارا : پناهنده شدن» ميشود.
و «بدع» «ابتدع» ميشود ، وبا آن اعمال «بدّع يبدّع ، بدّع ، بدّاعا : نوپديد آوردن» ميگردد.
و" هدى"" اهتدى" ميشود ، وبا آن اعمال" هدّى" ميگردد مضارعش در قرآن آمده ، لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى : راه نيابد مگر كه راهنمائى شود ـ يونس ـ ١٠ ـ ٣٥"