عفّت خواهى كنند كسانى كه نمى يابند ازدواجى را تا خدا از فضلش آنان را بى نياز نمايد ـ نور ـ ٢٤ ـ ٣٣"
عفّت : خوددارى كردن از گفتار وكردار زشت است ، وعفّت خواهى كنند يعنى از خود بخواهند كه عفّت ورزند ، واز خود خواستن به آن است كه حواسّ خود را به چيزهاى شهوت انگيز متوجّه نكنند ، ورياضاتى كه در خاموش كردن شهوت مؤثّر است انجام دهند ، مانند پياده راه رفتن ، روزه گرفتن چنانچه از پيغمبر «صلىاللهعليهوآله» دستور رسيده ، ليستعفف : صيغه مفرد مذكر غائب است از فعل امر.
(«فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ :) پس استقامت بجوى چنانچه مامور شدى هود ـ ١١ ـ ١١٢» استقم : صيغه مفرد مذكر حاضر است از فعل امر ، مصدر ثلاثى مجردش «قيام» است ، قيام : ايستادن ، وايستادگى كردن در كارى است ، ودر اينجا معنى دوم مراد است.
(«وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَلا يَسْتَقْدِمُونَ :) وبراى هرگروهى از مردم پايان مدّتى است ، پس چون پايان مدّتشان آمد نخواهند ساعتى پس افتادن را ونه پيش افتادن را ـ اعراف ـ ٧ ـ ٣٤» يستاخرون ويستقدمون صيغه جمع مذكر غائب است از فعل مضارع.
يعنى چون وقت فنائشان رسيد پيش داشت وپس داشت را نخواهند ، وپس طلبيدن به آن است كه اميد ساعتى ديگر داشته باشند ، وپيش طلبيدن به آن است كه تمنّى كنند كاش ساعتى پيش از اين فانى ميشدند ، ولى نه آن آرزو را كنند ونه آن تمنّى را نمايند ،