گونه است كه بعضى حروف آن جمله يا اسم يا چند فعل را ميگيرند وتركيب ميكنند وصيغه فعل ميسازند ، ولازم نيست مانند مصدر همه حروف آن اصل در صيغه فعل بيايد واينگونه افعال در ثلاثى مجرد ومزيد فيه كمتر ودر رباعى مجرد ومزيد فيه بيشتر است ، وبعضى از مثالهاى آن در معنى هشتم باب تفعّل گذشت ، وصيغه منحوت ملحق نيست بلكه اصلى است گرچه در بعضى كتابها مثالهاى ملحق ومنحوت از مفرد را خلط كرده اند ، اينك مثالهائى از منحوت جمله سپس از منحوت مفرد ومنحوت از چند فعل ذكر ميشود :
«بسمل ، يبسمل ، بسملة : بسم الله الرّحمان الرّحيم گفتن» اين صيغه از آن جمله گرفته شده ، وهمچنين مثالهاى ديگر.
«حوقل ، يحوقل ، حوقلة ، لا حول ولا قوّة الّا بالله گفتن» واين «حوقل» غير از آن است كه در صيغه ملحق گفته شد ، آن بر وزن «فوعل» واز «حقل» گرفته شده ، واين بر وزن «فعلل» واز اين جمله گرفته شده.
«حمدل ، يحمدل ، حمدلة : الحمد لله گفتن».
«حسبل ، يحسبل ، حسبلة : حسبى الله گفتن».
«سبحل ، يسبحل ، سبحلة : سبحان الله گفتن»
«جعفل ، يجعفل ، جعلت فداك گفتن».
«سمعل ، يسمعل ، سمعلة : سلام عليكم گفتن».
«هيلل ، يهيلل ، هيللة : لا اله الّا الله گفتن».
واز باب تفعيل هم اين مثال گفته ميشود :