١ ـ باب «فعل ، يفعل» مانند : «قال ، يقول ، قل ، قولا وقالا وقيلا وقولة ومقالا ومقالة : گفتن».
چهارده صيغه ماضى آن از اين قرار است : " قال ، قالا ، قالوا ، قالت ، قالتا ، قلن ، قلت ، قلتما ، قلتم ، قلت ، قلتما ، قلتنّ ، قلت ، قلنا" قال در اصل" قول" بوده ، بناء بر آن قاعدة واو قلب به الف شد ، قال گرديد ، تا پنج صيغه بر همين منوال صرف ميشود ، وقلن" در اصل" قولن" بوده ، پس از قلب واو به الف" قالن" شد ، ميان عين الفعل ولام الفعل التقاء ساكنين واقع شد ، الف را كه عين الفعل بود براى التقاء ساكنين حذف نمودند" قلن" شد ، فتحه فاء الفعل را به ضمّه بدل كردند تا دلالت كند كه عين الفعل محذوف واو بوده است" قلن" شد ، وبر همين منوال است تا صيغه چهاردهم.
وچهارده صيغه مضارع بر اينگونه است : " يقول ، يقولان ، يقولون ، تقول ، تقولان ، يقلن ، تقول ، تقولان ، تقولون ، تقولين ، تقولان ، تقلن ، اقول ، نقول" يقول در اصل" يقول" بوده بر وزن"" ينصر" براى تخفيف ، ضمّه عين الفعل را به فاء الفعل نقل كرده ، " يقول" گرديد ، واعلال چهارده صيغه بر همين منوال است جز دو صيغه جمع مؤنّث" يقلن وتقلن" كه اضافة بر نقل ضمّه ، عين الفعل حذف ميشود ، زيرا" يقلن" در اصل" يقولن" بوده ، پس از نقل ضمّه ، ميان عين الفعل ولام الفعل التقاء ساكنين شد ، عين الفعل را حذف نمودند" يقلن" گرديد ، وهمچنين است" تقلن".
وچهارده صيغه امر بر اين قرار است : " ليقل ، ليقولا ،