رضين ، رضيت رضيتما ، رضيتم ، رضيت ، رضيتما ، رضيتنّ ، رضيت رضينا" رضى در اصل" رضو" بود ، واو بمناسبت كسره عين الفعل قلب به ياء شد" رضى" گرديد ، وهمچنان در همه صيغه ها ، " رضوا" در اصل" رضووا" بود ، ضمه لام الفعل را به عين الفعل نقل كردند ، ميان دو واو التقاء ساكنين شد ، واو لام الفعل را حذف كردند" رضوا" گرديد ، در سائر صيغه ها لام الفعل بصورت ياء بحال خود باقى است به همان جهت كه در باب دوم گفته شد.
چهارده صيغه مضارع : «يرضى ، يرضيان ، يرضون ترضى ترضيان ، يرضين ، ترضى ، ترضيان ، ترضون ، ترضين ، ترضيان ، ترضين ، ارضى ، نرضى» در صيغه هاى مضارع لام الفعل قلب به ياء شد با آنكه ماقبلش مكسور نيست چنانچه در ماضى بود ، چه اينجا رعايت مطابقت با ماضى را كرده اند ، ودر پنج صيغه قلب به الف شد چون متحرك وماقبلش مفتوح است ، ودر چهار صيغه مثنّى قلب به الف نشد با آنكه متحرّك وماقبلش مفتوح است ، زيرا اگر قلب ميشد با الف تثنية التقاء ساكنين ميشد وساقط ميگشت ، در صورتى كه مثنّى در اثبات واسقاط بايد تابع مفرد باشد ، و «يرضون» جمع مذكّر غائب ، و «ترضون» جمع مذكّر حاضر ، و «ترضين» مفرد مؤنّث حاضر در اصل «يرضيون وترضيون وترضيين» بوده ، لام الفعل ياء متحرّك ماقبل مفتوح قلب به الف شد وبه التقاء ساكنين ساقط گرديد ، و «ترضين» مفرد مؤنث حاضر با «ترضين» جمع مؤنث حاضر در ظاهر به يك صورت است ، ولى در واقع صيغه مفرد بر وزن «تفعين» وصيغه