ضربت ، ضربتا ، ضربن ، ضربت ، ضربتما ، ضربتم ، ضربت ، ضربتما ، ضربتنّ ، ضربت ، ضربنا ، «ضرب» يعنى : زده شد آن يك مرد غائب وبر اين قياس باقى صيغه ها ، ونيز اگر مضموم العين يا مكسور العين باشد ، مثلا ميگوئى : «علم ، علما ، علموا ، علمت ، علمتا ، علمن ، علمت الخ» ، وميگوئى : «شرف ، شرفا ، شرفوا ، شرفت ، شرفتا ، شرفن ، شرفت الخ» اين مثال را براى تفهيم آوردم ، وگرنه صحيح نيست ، زيرا باب «فعل يفعل» لازم است ، وفعل لازم مجهول ندارد ، مگر آنكه به چيزى متعدّى گردد ، چنانچه گذشت ، واگر به حرف جرّ متعدّى شود صيغه مجهولش گونه ديگرى است كه بيانش خواهد شد ، ودر معتل الفاء مانند صحيح ميگوئى : وعد ، وعدا ، وعدوا ، وعدت ، وعدتا ، وعدن ، وعدت الخ ، ودر يائى ميگوئى : يقن ، يقنا ، يقنوا ، يقنت ، يقنتا ، يقنّ ، يقنت ، يقنتما ، يقنتم ، الخ.
ودر معتل العين ميگوئى : قيل ، قيلا ، قيلوا ، قيلت ، قيلتا ، قلن ، قلت ، قلتما ، قلتم ، قلت ، قلتما ، قلتنّ ، قلت ، قلنا ، «قيل» يعنى : گفته شد ، در اصل «قول» بود ، كسره عين الفعل را چون بر واو ثقيل بود به فاء الفعل نقل كردند ، ضمّه فاء الفعل حذف گرديد ، واو بمناسبت كسره ماقبل قلب به ياء گشت «قيل» شد ، «قلن» در اصل «قولن» بود ، از جهت ثقل كسرة بر واو حذفش كردند ، ميان عين الفعل ولام الفعل التقاء ساكنين شد ، عين الفعل حذف گشت «قلن» گرديد ، وهمچنان در هشت صيغه ديگر ، ودر اجوف يائى نيز ميگوئى : بيع ، بيعا ، بيعوا ، بيعت ، بيعتا ، بعن ، بعت ، بعتما ، بعتم ، بعت ، بعتما ،