ترجمة : وكسى كه به شمشير نميرد بغير آن ميميرد ، اسباب مردن انواعى است ومردن يكى است ، پس نميگوئى : " زيد اموت من عمرو" بلى از جنبه راحتى وناراحتى مرگها مختلف است ، لكن اگر از موت معنى مجازى ارادة شود جائز است ، چنانچه گوئى : زيد اموت من عمرو" يعنى از او بيكاره تر وبى ثمرتر است.
٣ ـ حدث معنايش لون وعيب نباشد ، زيرا وزن «افعل» از مادّه اى كه بمعنى لون وعيب است اختصاص به صفة مشبهة دارد ، چنانچه بيان شد ، و «احمق من هبنّقة» كه در كلام عرب آمده ، و «ابيض من اللّبن» كه در احاديث نقل شده ، ومثالهاى ، ديگرى كه ديده شده نادر است.
٤ ـ از ثلاثى مجرد ساخته ميشود ، نه از مزيد ونه از رباعى ، و" هذا اخصر من ذاك : اين مختصرتر از آن است" كه از باب افتعال ساخته شده وبمعنى اسم مفعول است ، و" زيد اعطى من ابيه : زيد معطى تر است از پدرش" وزيد احبّ لى من عمرو : زيد محبّ تر است مرا از عمرو" كه از باب افعال ساخته شده شاذّ است.
٥ ـ بمعنى اسم فاعل باشد ، مانند مثالهائى كه مذكور شد ، وبه ندرت بمعنى اسم مفعول آمده ، مانند" زيد احبّ الىّ من ابنى : زيد محبوب تر است سوى من از پسرم" و" ربّى احمد شىء عندى : پروردگارم محمودترين چيز است نزد من" و" العار ابغض