خودتان را نگهداريد ، وخلق الله الاشياء : آفريد خدا چيزها را" ولفظ دوگونه جمع را داشته باشد ، مانند" غلمة وغلمان ، انفس ونفوس" وقرينة براى تعيين عدد نباشد ، وگرنه اين قيد ساقط است واين سخن در جمع سالم نيست.
٣ ـ بيست صيغه اخير را «منتهى الجموع» ميگويند ، وصيغه اش پنج حرفى ودر وسط الف زائدى ، يا شش حرفى باضافه ياء زائدى در ماقبل آخرش يا تاء زائدى در آخرش ، واين جمع اختصاص دارد به كلمه چهار حرفى وبيشتر ، وبراى سه حرفى نادر وبرخلاف قاعدة است ، مانند «اهل ، ارض ، ليلة» كه گفته شد ، و «ضرائر وحرائر» ، در جمع «ضرّة : هوو وحرّة : زن آزاد» وبعضى گفته اند : منتهى الجموع براى عدد يازده وبيشتر استعمال ميشود اگر لفظ دو گونه جمع را داشته باشد ،
٤ ـ مقصود از وصف مشتقّاتى است كه صفت براى اسمى واقع ميشود ، مانند اسم فاعل ومفعول وصفت مشبهة ، چنانچه ميگوئى : «رجل كاتب ، شجر طويل ، امر معلوم» وغير آنها را اسم ميگوئيم ، وچنانچه مذكور شد بعضى از صيغه هاى جموع اختصاص به وصف دارد ، وبعضى به اسم ، وبعضى مشترك است ، واغلب آن است كه جمع وصف ، سالم است ، وجمع اسم ، مكسّر است.
٥ ـ در كلام علماء صرف است : «الجمع والتّصغير يردّان الاشياء الى اصولها» يعنى : حرفى كه در كلمة قلب به حرف ديگر شده در جمع وتصغير به اصل خود برميگردد ، لكن اين قاعدة كلّيّت ندارد