واغلبىّ است ، ودر جمع مكسّر است ، وما در صيغه هاى جمع وتصغير موارد اين قاعدة را مشروحا بيان نكرديم ، لكن با دقّت در مثالها حرفى كه به اصل خود برگشته معلوم ميگردد ، وتاء در جمع تكسير از مفرد حذف ميشود ، واز عدد حروف كلمه محسوب نيست ، گرچه بعضى از صيغه هاى جمع در آخرش تاء ملحق است.
٦ ـ در جمع منتهى الجموع اگر پس از الف تكسير حرف علّة واقع شود اگر اصلى است قلب به همزة نميشود ، واگر زائد است ميشود ، مانند «صحائف» وغير آن كه در صيغه سى وپنجم آورديم ، ومانند «معايش» وغير آن كه در صيغه هفتم آورديم ، جز «مصائب» جمع «مصيبة» كه طبق اين قاعدة مصاوب بايد گفته شود ، ولى مصائب آمده است ، و «مناور» جمع «منارة» كه منائر نيز استعمال شده.
٧ ـ در جمع مكسّر اگر آخرش ياء ماقبل مكسور باشد در صورت ورود تنوين اعلال قاض ميشود ، مانند «ايدى جمع يد وادلى جمع دلو» ميگوئى : «ايد وادل» ونيز در مثل «جوارى جمع جارية وليالى جمع ليلة وغواشى جمع غاشية» ميگوئى : «جوار وليال وغواش» چنانچه در قرآن آمده ، واين حكم در منتهى الجموع تفصيلى دارد كه در نحو مذكور است.
٨ ـ صيغه منتهى الجموع پنج حرفى اگر معتل اللام باشد جائز است براى تخفيف ماقبل آخرش مفتوح گردد وياء قلب به الف شود ، مانند «زاوية : گوشه ، راوية : ناقل سخن وتوشه دان ومشك آب وستور آب كش» ميگوئى : «زوايا وروايا» واين وزنش «فواعل» است