در واقع اعلالى ندارد ، وواوش لام الفعل است ، وبر وزن «يفعلن» ميباشد ، وهمچنان است «تدعون» جمع مذكّر حاضر و «تدعون» جمع مونث حاضر ، آن بر وزن «تفعون» واين بر وزن «تفعلن» ميباشد ، اما «تدعين» مفرد مؤنّث حاضر در اصل «تدعوين» بوده ، كسرة بر واو ثقيل بود ، به عين الفعل نقل كردند پس از سلب حركت عين الفعل ميان واو لام الفعل وياء كه ضمير مفرد مؤنّث حاضر است التقاء ساكنين شد ، لام الفعل ساقط گشت «تدعين» گرديد بر وزن «تفعين» پس اعلال در هشت صيغه واقع شده است.
چهارده صيغه امر : «ليدع ، ليدعوا ، ليدعوا ، لتدع ، لتدعوا ، ليدعون ، ادع ، ادعوا ، ادعوا ، ادعى ، ادعوا ، ادعون ، لادع ، لندع» ليدع در اصل «يدعو» بوده ، لام امر بر سرش آمد ، لام الفعل حذف گرديد ، چنانچه در غير ناقص ضمّه لام الفعل حذف ميگرديد ، لكن در فعل ناقص ضمّة حذف شده بود ، وهمچنان است «لتدع وادع ولادع ولندع» ونه صيغه ديگر تابع مضارع است ، واز اين باب است : " غزا ، يغزو ، اغز ، غزوا وغزاوة وغزوانا : به جنگ رفتن" وبمعنى خواستن وآهنگ كردن نيز آمده است ، و" بدا ، يبدو ، ابد ، بدوّا : آشكار شدن" وبمعنى باديةنشين شدن نيز آمده ، و" رجا ، يرجو ، ارج ، رجاء ورجوا ورجاة ورجاءة ورجاوة ومرجاة : اميدوار بودن"" ربا ، يربو ، ارب ، رباء وربوّا : افزون شدن" وبمعنى پرورش يافتن نيز استعمال شده ، و" عفا ، يعفو ، اعف ، عفوا : از گنهكار گذشتن" و" نجا ، ينجو ، انج ، نجاة ونجوا ونجاء ونجاية : رستگار شدن"