سوى ما ميآيند لكن ستمكاران امروز در گمراهى آشكارى هستند ـ سورة مريم ـ ١٩ ـ آيه ٣٨" وخدا را حالت تعجّب نيست ، واين آيات چنان است كه ميفرمايد تعجب كننده درباره اين گروه بايد تعجب كند.
٦ ـ «افعال الاستثناء» وآنها «خلا وعدا وحاشا» است كه در كلام بمعنى «الّا» استعمال ميشود ، وهيچ تصرّفى در آنها نيست ، وتفصيل احكام اين چند قسم در نحو مذكور است.
٧ ـ «هب» بصيغه امر ، بمعنى «فرض كن» به اين معنى ماضى ومضارع ندارد ، ودر كتاب اقرب الموارد گفته : شش صيغه امر حاضر از آن استعمال ميشود ، وپس از آن ، دو اسم منصوب كه دو مفعول آن ميشود واقع ميگردد ، چنانچه گوئى «هب زيدا فقيها : فرض كن زيد فقيه است».
٨ ـ «قلّ» بمعنى نباشد ، يا كم باشد استعمال ميشود ، وپس از آن اسمى كه فاعل آن وفعلى كه صفت آن اسم است واقع ميشود ، چنانچه گوئى : «قلّ رجل يكتب مثل زيد : كم مردى باشد كه مانند زيد بنويسد ، يا نباشد مردى كه مانند زيد بنويسد» واز قرينة معلوم ميشود كدام را متكلّم قصد كرده ، وگاهى كلمه «ما» به آن ملحق ميشود ، وپس از آن فعلى وفاعلى واقع ميگردد ، وخودش فاعل ندارد ، چنانچه گوئى : «قلّما يؤمن النّاس : كم ايمان ميآورند مردم ، يا ايمان نميآورند مردم» و «قلّما سافرت : مسافرت نكردم ، يا كم مسافرت كردم» واين فعل هيچ گونه مشتقّات ندارد ، جز «قليل» ودر قرآن