پس آن شخص مشغول عمل شد. وچون از اتمام آن عمل فارغ شد ، رسول الله ، عليه وآله الصّلاة والتسليم ، به او گفت كه حاجت خود را ذكر كن تا به انجاح مقرون شود. گفت : حاجت من آن است كه شفاعت مى كنى وبهشت را از براى من ضامن باشى ، پس رسول الله ، صلىاللهعليهوآله سر به زير افكند ، ساعتى نظر بر زمين داشت ، پس سر برآورده فرمود : آرى قبول كردم. پس چون آن شخص پشت به جانب آن حضرت كرده روى به راه خود آورده سيّد اولين وآخرين او را ندا كرد ، گفت : اى بنده الله تعالى تو نيز ما را اعانت كن ويارى در باب شفاعت خود به درازى سجود ، ومراد اتمام ذكر ومواظبت بر دعاء مأثور در سبحه نماز واجب است.
رابع عشر ، از طريق من لا يحضره الفقيه مرسلا ، قال رسول الله ، صلىاللهعليهوآله ، واز طريق كافى ، كلينى فى الصّحيح عن زرارة عن أبى جعفر الباقر ، عليهالسلام : أنّ النّبي ، صلىاللهعليهوآله ، قال عند موته : «ليس منّى من استخفّ بصلاته ، لا يرد على الحوض ، لا والله ، ليس منّى من شرب مسكرا ، لا يرد على الحوض ، لا والله».
يعنى : رسول الله ، در وقت ارتحال از دار دنيا فرمود كه از من نيست كسى كه به نماز خود استخفاف كند واذكار وادعيه وسنن وآداب كه زينت وزيور نماز است از نماز سلب نمايد وآن را تخفيف نمايد وآن كس در حوض بر من وارد نخواهد شد. واين نفى را به تكرير مؤكّد وتأكيد را به قسم مقرون ساخت. وهمچنين فرمود كه : از من نيست كسى كه مست كننده ، مانند خمر ونبيذ ، بياشامد ، وبر من وارد نخواهد شد آن كس در حوض. وباز اين نفى را مؤكّد به تكرير مقرون به قسم ساخت.
ودر اصول معتبره كتب حديث ثابت است كه سيّد الصّادقين ، مولانا أبو عبد الله جعفر بن محمد ، عليهالسلام ، فرموده است كه : «بئس السّارق من سرق من صلاته». بدترين دزد دزدى است كه از نماز خود چيزى مى دزدد. وزينت وزيور نماز خود را به دزدى غارت مى كند.
حكايت مى كنند : يكى از عارفين ، بعد از آنكه بر اين حديث شريف مطّلع شد مى گفت : «ربّما أصلّي ركعتين ، فأنصرف عنهما بمنزلة من ينصرف عن السّرقة من الحياء».
يعنى : بسيار هست كه دو ركعت نماز مى گذارم از براى الله تعالى پس از آن نماز منصرف مى شوم از خجالت وشرمندگى به منزله دزدى كه از دزدى منصرف شود.
(شارع النجاة ، در اثنى عشرية ، ص ٢٣٤ ، ونسخه خطى ، شخصى مصحّح).