مرجع المدقّقين ، مقتدى الزّمانىّ ، مفتى الدّورانىّ ، اديمت أيّام بركاته.
بعد هذا ، بر رأى شرع آراء پوشيده ومخفى نماند كه حكّام گيلان ـ از ايّامى كه سلطنت ايران به توفيق ملك منّان بدين دودمان رفيع مكان ميسّر گشته ـ نصب كرده وخراج ده آباء واجداد اين جانب ودر سلك أمراء وتابعان وملازمان ما منتظم بوده اند.
ودر اين ايّام بعضى امور ، كه خلاف اطاعت وانقياد ومخالف عدل وداد بود ، از خان احمد حاكم گيلان به ظهور رسيد كه منع وتنبيه وتغيير وتبديل او بر ذمّت همّت شاهانه لازم گرديد.
بدين جهت مشار إليه از روى خوف وهراس به ممالك محروسه پادشاهى متحصّن شده وعرض نموده كه پناه بدين درگاه كه كعبه اصحاب حاجات است آورده ام ، والگاء گيلان به منسوبان آن درگاه عزّت وجلال متعلّق است.
اركان دولت قاهره واعيان حضرت باهره در مقام حمايت او در آمده ؛ در نامه نامى ، كه از جانب اعلى حضرت شاهنشاهى ارسال داشته بودند ، اشارت فرموده اند كه الگاء گيلان را به دستور بدو بازگذاريم.
در عهد نامه همايون ، كه در باب صلح وصلاح نوشته اند ، مقرّر شده كه بعد از انعقاد مصالحه ، هركس از تابعان وملازمان طرفين فرار نموده به مملكت جانبين متحصّن شوند ، بر قول ايشان اعتبار ننموده بازفرستيم.
خان احمد كه تابع وملازم اين جانب است ، به حسب ضرورت بدان آستان خلافت مكان ملتجى شده ، امينان دولت بى زوال پادشاهى حمايت وصيانت او بر ذمّت همّت لازم دانسته واين جانب را از تنبيه وتغيير الگاى او منع مى فرمايند.
والتجاى مخلص وفرستادن فرزند اعزّ ارجمند خود را بدان درگاه ، كه در هيچ عصر وزمان [مرسوم] نبوده كه از پادشاه وپادشاه زادگان ايران بدان آستان عاليشان آمده در سلك ملازمان وچاكران منسلك بوده باشند ، وچندين هزار شيعه ومسلمان را تابع پادشاه اسلام كرده باشم ، منظور نظر عدالت اثر نفرمايند.
في الواقع اين معنى اگر در شرع شريف وآئين سلاطين ما تقدّم وحال جائز است كه به جهت خاطر خان احمد گيلانى خلاف شرط وعهد نموده ، چندين هزار كس را ،